وقتی تلگرام اینقدر بین همه فراگیره. وقتی بخش بزرگی از وقت مردم توی شبکههای اجتماعی میگذره. وقتی وبگردی به شکل سابق عادت فراگیری نیست. چه اشکالی داره که محتوای مورد نظرمون رو توی تلگرام، توییتر یا اینستاگرام منتشر کنیم. اینجوری هم ملت راحتترن و هم زودتر پخش میشه!
این حرفها بخشی از تفکریه که بین همه شایع شده. از طرفی واقعا این سوال مطرح میشه که انتشار محتوا صرفا در شبکههای اجتماعی چه اشکالی داره؟ وقتی هیشکی به وبلاگها سر نمی زنه و همه سرشون تو موبایله. چه دلیلی داره که حتما محتوا رو به شکل متنی و از طریق وب منتشر کنیم؟
چند وقت پیش پویا از توییتر ازم این سوالها را پرسید:
…
- اما چیزی که هیچ وقت نفهمیدم اینه که چرا بعضی ها وبلاگ نویسی رو خیلی جدی گرفتند؟
- میخوام بی رودربایستی صحبت کنم که سوتفاهم نشه. وبلاگ نویس حرفه ای چیه؟ مگه وبلاگ نویسی شغل محسوب میشه؟
- بعدش هم در رسانه ها و مجلات چرا وبلاگ نویس ها جایگاه خاصی دارند؟
- خوب مگه فرق یه وبلاگ نویس و مثلا کاربر توییتر چیه؟
- یا فرق وبلاگ نویس با یه یوتویوبر چیه؟
- چرا کسی که در مورد مثلا تحلیل فیلم وبلاگ مینویسه میشه “بلاگر” و ارزش بیشتری داره نسبت به کسی که در مورد همون موضوع فیلم های یوتویوب میسازه؟
بعد از اون که چندبار در جاهای مختلف به اینچنین سوالاتی روبهرو شدم ترجیح دادم که به شکل مفصلتری در این پست به موضوع بپردازم.
غنی بودن و با ارزش بودن محتوا
شبکههای اجتماعی به طور کلی برای انتشار محتوای غنی ساخته نشدند. بسته به نیازی که برطرف می کنند. برای انتشار نوع خاصی از محتوا در مدت زمان کوتاه ساخته شدند. محتوا در شبکههای اجتماعی به سرعت مدفون میشه و از جلوی چشم مخاطب دور میافته. ارتباط مخاطب با کانالها، اکانتها و پیجهای شبکههای اجتماعی بسیار به فعالیت کنونی اونها بستگی داره. کافیه شما مدتی نتونید مخاطبتون رو راضی نگه دارید نه تنها محتوای جدید شما را نخواهد دید بلکه دسترسی خودش رو از محتوای قدیمی شما هم قطع خواهد کرد. شاید محتوای غنی هم در هر شبکه اجتماعی منتشر بشه. اما این به معنا نیست که شبکههای اجتماعی جایی برای انتشار محتوای غنی هستند.
توییتر ذاتا برای انتشار محتوای کوتاه ساخته شده. محتوایی که حداکثر ۱۴۰ کاراکتر میتونه داشته باشه. این درحالی که اگر لینک، منشن یا عکسی هم در نظر داشته باشید. باید بخشی از ۱۴۰ کاراکتر رو به اونها اختصاص بدید. همین موضوع محتوای توییتری را به سمت و سوی خاصی هدایت کرده که اگر چه در نوع خودش جذابه و علاقهمندان خاص خودش رو هم داره. اما جایی برای واکاوی و تحلیل و توصیف مسائل عمیق نیست.
اینستاگرام علاوه بر اینکه برای انتشار عکسهای شخصی و روزمره ساخته شده. پرچمدار یک شبکه اجتماعی بسته و درونگرا هم هست. شما به جز یک لینک در قسمت بیوگرافی اکانت خودتون امکان قراردادن هیچ لینکی رو به بیرون از اینستاگرام ندارید. مخاطب اینستاگرامی عادت کرده از پستی به پست دیگه بپره و نهایتا عکسهایی با عرض ۱۰۸۰ پیکسل رو ببینه. امکانات بسیار محدود نسخه وب اینستاگرام نسبت به اپلیکیشن موبایل، مخفی کردن کپشنها در حالت پیشفرض و چندین سیاست دیگه باعث شده سلیقه مخاطب اینستاگرامی آمادگی مواجهه با مطالب طولانی و عمیق را نداشته باشه.
و اما تلگرام که این روزها بین ایرانیها بسیار محبوب شده و به جرات می شه گفت فراگیرترین پلتفرم ارتباطی بین مردم ایرانه. اصولا یک پیامرسانه نه حتی یک شبکه اجتماعی! پلتفرمی که برای انتقال پیام ساخته شده و ساختاری صرفا تایملاین گونه داره. اگر چه در تلگرام امکان ارسال متنهای بلند به همراه لینک، عکس و ویدئو هم وجود داره. اما مخاطب تلگرامی در بین انبوهی از پیامهای شخصی و خانوادگی دنبال محتوای غنی و عمیقی نیومده! از مخاطب تلگرامی انتظار نداشته باشید که از طریق یک مانیتور ۵ اینچی وسط اتوبوس یا تاکسی برای مطالب شما وقت بزاره. مخاطب تلگرامی حتی امکان انباشت مطالب مفید در جایی مثل pocket برای مطالع در فرصت بهتر رو هم نداره.
تلگرام در آپدیت چند وقت اخیر خودش سرویسی رو به نام Telegra.ph معرفی کرد که ذاتا به عنوان یک پلتفرم انتشار محتوی غنی (Rich Text) ایجاد شده. جالبه بدونید این سرویس از بدو راه اندازی در ایران شیلتر شده!
در مورد الباقی شبکه های اجتماعی هم تقریبا وضع به همین صورته. به جز مواردی که بیشتر از اونی که شبکه اجتماعی باشند. اصولا یک پلترفرم انتشار محتوا هستند. مواردی مثل tumblr که به خودی خود یک پلتفرم میکرو بلاگینگ هستش و یا یوتیوب که قویترین پلتفرم انتشار ویدئو در دنیاست. به راحتی میتونید رابطه بین غنا محتوا و مسدودسازی سرویس در ایران رو ببینید!
دسترسی آزاد و بدون پیشنیاز
برای اینکه مخاطبان شما بتوانند به محتوای شما دسترسی پیدا کنند. قبل از هر چیز باید به عضویت اون سیستم در بیان و در بسیاری از موارد اپلیکیشن و محیط کاربری اون رو در دسترس داشته باشن. واقعا چرا باید چنین محدودیتی رو به مخاطب هامون تحمیل کنیم؟ چرا خودمون و شبکه مخاطبان خودمون رو باید با یک عامل سوم گره بزنیم؟
ایندکس شدن در گوگل و دسترسی از طریق سرچ
سیستمهای پیامرسانی مثل تلگرام به طور کل توسط گوگل ایندکس نمیشن و در نیایج جستجو هم خبری از محتوای داخل اونها نیست. شبکههای اجتماعی هم بستگی به سیاستهاشون با محدودیت هایی روبهرو هستند. اصولا امکان بهینهسازیهای سئو بر روی محتوای داخل شبکههای اجتماعی وجود نداره و شانس نمایش محتوای شبکههای اجتماعی درون نتایج جستجو گوگل بسیار پایینه.
مهاجرت کاربران از پلتفرمها
کاربران بسته به شرایط غیر قابل پیشبینی ممکنه از پلترفرمی به پلتفرم دیگه مهاجرت کنند. شرایطی که کاملا از دست من و شما خارجه! ممکنه یک سرویس جدید امکانات جذابتری در اختیارشون قرار بده. یا یک شخصی از یه سرویس خوشش نیاد و مسدودش کنه! همین چند وقت پیش بود که مسدود شدن وایبر باعث ایجاد یکی از بزرگترین مهاجرتهای بین پلتفرمی در ایران شد. مهاجرت از وایبر به تلگرام رو که یادتون نرفته!
تضمین برای بقا محتوا
حتی اگه کاربران یک سرویس به اون وفادار بمونن . در مواردی شرکت صاحب سرویس ممکنه کمر به قتل اون ببنده. سرویسهای زیادی در طول عمر اینترنت اومدن و بعد از مدتی مردند. اقدام یکباره گوگل برای سرویس فیدخوان خودش یعنی گوگل ریدر تا مدتها چرخه اتصال بین محتوا و مخاطب رو از هم پاشوند. همین چند وقت پیش بود که یاهو سرویس پیامرسان نوستالژی خودش رو به طور کامل کشت! این ماجرا قرار نیست پایانی داشته باشه. پس به ممبرها و فالوئرهای کیلویی خودمون زیاد دل نبندیم.
و اما وب … بازگشت همه به سوی اوست…
در تمامیه این مواردی که گفتم کافیه مقایسهای با وب داشته باشید. نیازی به ذکر دوباره گفتهها نیست. حتی اگر شما وبلاگ خودتون رو سر پا نگه ندارید. (موردی مثل نارنجی فقید) همه مطالب شما در جایی مثل archive.org دخیره میشه و قابل دسترس هست. امروز گنجینههای ارزشمدی مثل ویکیپدیا دانش و محتوای غنی رو از طریق وب به دست مخاطب میرسونه و اگر چه بحثهایی پیرامون نبرد وب و کتاب میشه اما وب در طول دو دهه حیات خودش نشون داده که آینده حال و آینده انتقال محتوا در دست اوست….
وقتی تاکید اکثریت کاربران وب فارسی بر روی مرگ وبلاگ و وبلاگنویسی را میبینم، وقتی در اقلیت قرار گرفتن تولید کنندههای محتوای وبلاگستان فارسی را میبینم، وقتی میبینم یک عده صرفا با کپی کردن محتوا از یک شبکه اجتماعی و انتشارش در یک پلتفرم دیگر چقدر برای خودشان عضو دستوپا کردهاند، وقتی میبینم یک عده هزاران هزار توییت کردهاند و هنوز با مفهوم میکروبلاگینگ آشنا نیستند، وقتی میبینم فلان کانال تلگرامی با میلیونها عضو حتی یک نمونه محتوای کارآمد ندارد، احساس ناامیدی میکنم. اما با این همه، پیگیری وبلاگنویسهایی همچون شما که میدانند وبلاگ چیست و تولید محتوا چه اهمیتی دارد دوباره میفهمم که هنوز وب فارسی نفس میکشد، هر چند شاید بهتر باشد بگویم به نفس نفس افتاده است.
سلام. مطلب جالب و خوبی بود. تقریبات تمام موارد رو هم به درستی بیان کردید. سپاسگذارم.
چه جالب… من اصلا از وجود Telegra.ph خبر نداشتم!
به نظر من پلتفرمی که نشه توش سرچ کرد و مطلب مورد نظر رو پیدا کرد اصلا به درد انتشار محتوا نمیخوره.
متن زیبایی بود . قطعا اگه محتوایی تولید کنم بعد خوندن این متن اول تو وبلاگ خودم میزارم 🙂 مرسی
ممنون از توجهت حسین عزیز…
منتظر مطالب غنی و باکیفیت وبلاگت هستم